English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7045 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
high rate discharge U تخلیه شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
high rate of interest U نرخ بالای بهره
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
high bit-rate digital subscriber line [HDSL] U خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
discharge U ادا کردن دین بری الذمه کردن
discharge U منفصل یااخراج کردن
discharge U تخلیه بار
discharge U رفع اتهام
discharge U پرداخت
discharge U مفاصا تصفیه
discharge U دشارژ
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U تادیه کردن
discharge U تادیه
discharge U ابراء
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U تبرئه
discharge U ازاد کردن
discharge U تخلیه
discharge U خالی کردن
discharge U درکردن
discharge U مرخص کردن
discharge U اداء کردن
discharge U ترشح کردن
discharge U انفصال ترشح
discharge U بده
discharge U برون ریزی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U دبی
discharge U گذر حجمی در واحگ زمان
discharge U خارج کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U مرخص کردن پس دادن
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U خالی کردن باتری
discharge U خالی کردن گلوله
discharge pressure U فشار تخلیه
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
order of discharge U حکم تصفیه
order of discharge U حکم برائت ذمه
oscillating discharge U تخلیه مواج
undulatory discharge U تخلیه مواج
honorable discharge U ترخیص محترمانه
internal discharge U تخلیه داخلی
coefficient of discharge U ضریب جریان
absolute discharge آزادی مطلق
point discharge U تخلیه نقطهای
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
conditional discharge U ازادی مشروط
neural discharge U تخلیه عصبی
impulse discharge U تخلیه ضربهای
surging discharge U تخلیه نوشی
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
sediment discharge U بده جامد
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
main discharge U تخلیه اصلی
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
average discharge U بده متوسط
average discharge U بده میانگین
discharge end U سمت تخلیه
average available discharge U بده متوسط مفید
average available discharge U بده میانگینی دسترس
mutual discharge U مبارات
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
corollary discharge U تخلیه تبعی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge end U محل تخلیه
glow discharge U تخلیه تابناک
discharge curve U منحنی بدههای اندازه گیری شده
discharge currect U جریان دشارژ
discharge currect U جریان تخلیه
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
flaming discharge U تخلیه مشتعل
flood discharge U بده طغیان
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge head U سر لوله
corona discharge U تخلیه کورونا
brush discharge U تخلیه جارویی
glow discharge U تخلیه تابنده
anuual discharge U بده سالانه
spontaneous discharge U شلیک خودانگیخته
discharge of solids U بده جامد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge of an obligation U سقوط تعهد
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
discharge nozzle U فواره تخلیه
residual discharge U تخلیه مانده
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
discharge hydrograph U منحنی بده
general discharge U خاتمه خدمت
to discharge a guarantee U ضمانتی را ازاد کردن
discharge pipe U لولهتخلیه
discharge system U سیستمتخلیه
discharge tube U مجرایتخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
To dismiss (discharge) someone. U کسی رابیرون کردن ( اخراج کردن )
electric discharge U تخلیه الکتریکی
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
discharge bay U صفحهشارژنشده
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
electrical discharge U تخلیه برقی
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge voltage U ولتاژ دشارژ
discharge without honor U اخراج به علت عدم صلاحیت خدمتی
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
utilizable discharge U بده مفید
electron discharge U تخلیه الکترونها
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
discharge velocity U سرعت تخلیه
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
discharge valve U سوپاپ دود
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
glow discharge tube U لامپ مشتعل
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
lightning discharge current U جریان تخلیه
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
to discharge someone without honor [from the army] U اخراج کردن کسی به علت عدم صلاحیت خدمتی
To dismiss(sack,discharge)someone. U کسی را جواب کردن
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
mistake while in discharge of duty U خطا در حین انجام وفیفه
maximum flood discharge U بده حداکثرطغیان
maximum flood discharge U بده بیشینه طغیان
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
xenon discharge lamp U لامپ تخلیهای گزنون
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
luminous discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
glow discharge cold cathode tube U لامپ مشتعل
rate U مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate U سنجیدن
rate U بها
rate U قرار
rate U نرخ [درصد]
third rate U درجه سوم
rate U سرعت کار
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
rate U نواخت
rate U ارزیابی کردن
rate U اهنگ حرکت
rate U سرعت حرکت
rate U درجه
rate U نسبت
rate U اندازه نسبت
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
second rate U درجه دو
second rate U جنس پست
first-rate U درجه اول بسیار خوب
second-rate U درجه دو
second-rate U وسط
first-rate U ممتاز
at any rate U در هر حال
at any rate U درهر صورت
at that rate U در این صورت
rate U پایه
Recent search history Forum search
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1طیف جذبی انفصالی
1کلمه معادل آن به انگلیس
2high dimentional task solution space
2high dimentional task solution space
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1risk rate
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com